«سرنوشت»
اونی که عاشقشی کابوس لحظه هات شده
توی روح عاشقت ابلیس تو خدات شده
این همه منتظرش موندی برای خنده هاش
جای اون نامه ی غصه اومده با غصه هاش
سرنوشت تو با اون جور نمیشه اینو بدون
عاشق دیدن روزای خوبش دیگه نمون
تا ابد فراموشش کن که نمی مونه برات
شاید خوشبخت بشه اون بدون بودن نگات
تو واسش یوم نداری از وقتی عاشقش شدی
شاهد ماتمای روح ِ دقایقش شدی