۱/۰۴/۱۳۸۸

سایه

«سایه»

یه گل از باغ بهشت یه عالمه سوسن و یاس

آرزو میکنم از اون که میگن خیلی خداس

آرزو میکنم اون فرشته ی سمت چپت

واسه اهریمن تو خونده باشه سوره ی ناس!

میدونم شبیه تو هیچ کسی تکرار نمیشه

مثه تو روی زمین بگو ستاره ای کجاس

حتی روزا میدرخشی توی آسمون دل

مثه یه ستاره که از شیشه پوشیده لباس

واسه اینکه اقتصاد همیشه رو به را بشه

آرزو میکنم عکس تو بره رو اسکناس!

مثه اینه زندگی وقتی که می نوشت منو

از روی رمان تو فیلممو کرده اقتباس!

این همه گفتم و افسوس که خدای مهربون

واسه گفته های من همیشه بوده بی حواس

تو نمی بینی منو من میدونم برای چی

که نگاه نمیکنی به آدمای ناشناس

آره من غریبه ام ولی میگم خدا کنه

عاشق هر کی شدی نشی اسیر التماس

کاش تو میدیدی منو که دارم از دوری تو

میشم عینه سایه ای تو عالم سرد هراس...