۱/۲۰/۱۳۸۸

ترانه ها

«ترانه ها»

ترانه ها بهونه ان که میشکنن ستاره رو

که میبرن به آسمون یه قصه ی دوباره رو

همیشه با سکوت شب میباره توی آسمون

شهاب نور و زندگی رو صحنه های کهکشون

نگاه ماه و لحظه ها تو ساعتای بی کسی

میزنه به درخششِ ِ ستاره های بی کسی

ترانه ها نشونه ان که هرجا میرن و میان

کدورتا رو می برن به جایی دور از این جهان

همیشه با صدای تو ترانه های زندگی

به راه دور واژه ها میان به راه سادگی

شهاب و نور سایه ها نشونه داره آسمون

بیا برای ساعتی کنار لحظه هام بمون

رنگ آسمون

«رنگ آسمون»

عزیز من غصه نخور ،که غصه ها فراوونند

غصه ها میرنو میان اما بدون نمی مونند

یه روز یه غصه ای میره به جای اون شادی میاد

ولی همون شادی ما نمی مونه خیلی زیاد

دنیا همینه نازنین یه روز بده یه روز قشنگ

آسمون لحظه هامون نمی مونه همین یه رنگ

یه روز بهار و آبیه یه روزی هم آفتابیه

یه موقع رنگ شب میشه بعضی شبا مهتابیه

یه موقع سرخ آسمون رنگ غروبه روزمون

گاهی هوا ابری میشه گاهی میشه عینه خزون

گاهی هوا برفی میشه گاهی شبیه آتیشه

خلاصه آسمون ما همیشه آبی نمیشه

حالا که روزهای خدا همیشه نقاشی میشن

چرا دلای آدما یه رنگ و بی ریا نشن

تو آسمون قلبمون رنگی نباشه مهربون

به غیر نور زندگی نباشه رنگ آسمون

قطار

هوای شهر مه زده ، قلب منو گرفته بود

ولی قرار عاشقی از این سرم نرفته بود

دیدم قطار عاشقا،با اون همه مسافراش

میخواد بره از این دیار باید منم برم باهاش

سوار اون قطار شدم رفتم به کوپه ی خودم

رو صندلی نشستمو منتظره ایستگاه شدم

ایستگاه اول قطار ، یه دختری پیاده شد

به سمت کلبه ای عجیب مسافر یه جاده شد

می دیدم از نوع نگاش عاشق تنها بودنه

آخه از دودکش خونه دودی بیرون نمی زنه

ایستگاه دوم قطار دو پیرمرد رفتن پایین

منتظر اون دو نفر،دو تا طناب دار! همین

معشوق اون دو پیرمرد مردن و راحت شدنه

گاهی یه قلب پیر و سرد عاشق جون سپردنه

ایستگاه سوم قطار یه بچه با شادی دوید

با خنده و شادی اومد تا که به مادرش رسید

یکی یکی رد می شدند ایستگاه عاشقای شهر

تو اون هوای مه زده پیدا نبود نمای شهر

همون جا منتظر بودم تا این که نوبتم رسید

توی دلم دلهره بود اما با یک دنیا امید

ولی دم ایستگاه من هیچکسی منتظر نبود

سوت قطار... برای من... یه شعر تنهایی سرود...

حالا یه چند وقتی میشه منتظر همون قطار

اینجا نشستم تا بیاد برم همون شهر و دیار...

اینجا همین دنیای ماست دنیای درد و غصه ها

عـــالم نـابـــودی مــا همـــون دیـــار آشـــــنا