۹/۱۳/۱۳۸۹

یاس


تقدیم ِاسمش میکنم دوری که نزدیک منه
تنها گل یاسیه که تو دشت تاریک منه

این شاخه ی ترانه رو تقدیم دستاش میکنم
عطر سپید لاله رو مهمون رویاش میکنم

تیشه ی تنها شدنا گرچه نگامو میشکنه
اما یکی رو میشناسه که مثل دشت روشنه

کاش که میشد تابوتمو بیاد و گلکاری کنه
روحمو با یه خاطره راهی بیداری کنه

....

جون میده روح سرد من یه دشنه توی قلبمه
رود نگاتو پس بده یه تشنه توی قلبمه

بی تو شرار لحظه ها شعله میشه رو خواب من
میسوزه رنگ ژاله ها تو صحنه ی سراب من

نذار که آسمون من ستاره قربونی کنه
حلقه ی ماه دارمو به چوبه ارزونی کنه