۷/۱۹/۱۳۸۹

جاوید

در ازل حُکم خدا بود که جاوید شوی
همچو نقشی ز ره میهن جمشید شوی 
بی تو شبهای سرابست چو بی نوری من 
حالیا تا که رخ جلوه ی ناهید شوی 
گرکه روح تو به پروانه ی ذهنم بدمد
شعر تاریک مرا چشمه ی خورشید شوی
ذات من تیشه اعدام تن زهد و ریاست
نشود تا که ازین میکده تبعید شوی
تو به آیات خرافی سخنی شعله وری
چو به قاری جفا ، سوره ی تهدید شوی
گر حقیران تهی ، لعن تو گویند چه باک
که در آفاق فلک ، مجلس تمجید شوی